مطالب مرتبط با "آیا ما در یک بازی شبیه ساز زندگی میکنیم؟"
دانلود RuntimePack 21.7.30 Full مجموعه کامل dll و ocx ضروری ویندوز و بازیهای کامپیوتری
دانلود KIBORG بازی کیبورگ
دانلود بازی STORROR Parkour Pro – P2P برای کامپیوتر
دانلود Onimusha: Warlords v20250423 بازی اونیموشا: اربابان جنگ برای کامپیوتر کرک شده
دانلود Echoes of Yi: Samsara بازی تجربه های تکراری یی: سامسارا
دانلود بازی Lost Records Bloom and Rage برای کامپیوتر pc
دانلود Steel Seed بازی دانه فولادی
دانلود بازی Clair Obscur Expedition 33 – RUNE/ElAmigos – UPDATE v56180 برای کامپیوتر
دانلود بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered برای کامپیوتر
دانلود بازی Amerzone – The Explorer’s Legacy برای کامپیوتر

مدتها است که سوالی برگرفته شده از قوهی تخیل با مضمون “آیا ما در یک بازی شبیه ساز زندگی میکنیم؟” اذهان بازیبازان را به خود مشغول کرده است. در این مقاله قصد داریم تا با کمک حس کنجکاوی جوابهای ممکن را مورد بررسی قرار دهیم.
با اینکه امروزه بسیاری از افراد به حداقل علوم پیرامون جهان هستی واقف هستند، اما همچنان اندیشیدن به برخی از آنها اندکی قوهی تخیل ما را درگیر خواهد کرد. در واقع، آیا به این موضوع اندیشیدهاید که اگر فضانوردان در ایستگاههای فضایی ورزش نکنند، به مرور زمان برخی از استخوانهایش تغییر شکل داده و در نهایت از بین میروند؟ فضا برای ما که عمدهی قواعد و چهارچوبهای ساختاری ذهنمان بر پایهی زندگی بر روی زمین بنا شده است، میتواند ترسناکتر و عجیبتر از چیزی باشد که تصور میکنیم.
در واقع، خلا جایی است که در کسری از ثانیه میتواند جسم ما را متلاشی کند و تنها اندکی از موجودات میکروسکوپی و در شرایطی بسیار خاص توان دوام آوردن در آن را دارند. از طرفی دیگر، عظمت و بزرگی جهان قابل رویت، موضوع دیگری است که بیش از پیش خارج از جو زمین را برای ما ترسناک میکنند و در نهایت، میتوان سیاهچالهها را ترسناکترین پدیدهی شناخته شده قلمداد کرد که با ورود به آن، به معنای واقعی کلمه Despawn خواهید شد!
بیایید زمین را نقشهی یک بازی تصور کنیم. راستش را بخواهید، فکر کردن به خروج از زمین مرا به یاد خارج شدن از نقشههای مختلف در بازیها میاندازد. در واقع، چنین تصور میکنم که خارج از این محدوده به ما اختصاص ندارد و با خروج از این نقشه با پیام “شما در حال ترک محدوده هستید، چند ثانیه فرصت دارید تا بازگردید” روبرو خواهم شد. البته، چنین تصور میکنم که اگر ما ساکن سیارهی زحل بودیم، شرایط جسمی ما با آن موقعیت جغرافیایی وفق داده میشد و برای مثال نمیتوانستیم پا به زمین بگذاریم.

خارج از زمین به ما اختصاص ندارد و با خروج از این نقشه احتمالاً با پیام “شما در حال ترک محدوده هستید، چند ثانیه فرصت دارید تا بازگردید” روبرو خواهیم شد.
به هر ترتیب، حتی تصور و فکر کردن به این موضوعات در عین عجیب بودن، میتواند دریچهی جدیدی به روی افکار شما بگشاید تا از دل تخیلاتتان، یک واقعیت اجتناب ناپذیر بیرون بکشید. برای مثال، زمانی که برای اولین بار تصویر سیارهی تاتویین (Tatooine) که دو خورشید (یا ستارهی مرکزی آن منظومه) داشت را مشاهده کردم و یا تفاوتهای ظاهری موجودات مجموعهی جنگ ستارگان با ظاهر خودمان را مقایسه نمودم، قبول کردن احتمال وجود همچنین موجودات و سیارههایی برای من غیرممکن بود.
اما با گذشت زمان، پیشرفت علم و پژوهشهای مختلف، به این نتیجه رسیدم که به هیچ عنوان نمیتوانم هیچ دلیل منطقی برای تخیلی و غیر علمی بودن دیدگاه جنگ ستارگان از بیگانهها را بیابم؛ کما اینکه مدتی پیش محققان اولین سیاره با دو ستارهی مرکزی که شباهت زیادی به تاتویین داشت را کشف کردند.
در مجموع، بر این باور هستم که تمامی قوانین اثبات شده که ما آنها را یک اصل فیزیکی مینامیم، خود در دل بیقانونی در جهان هستی شکل گرفتهاند و در خارج از زمین و حتی در تخیلات ما بسیار شکننده و بیپایه و اساس هستند. در واقع، خارج از این تیلهی آبی بزرگ، شمال، جنوب، روز، شب، آواهای قابل شنیدن توسط گوش ما و نه هیچ چیز دیگری که زندگی ما به آنها گره خورده است وجود ندارد.
حال شما تصور کنید که شاید ما یک میکروارگانیسم هستیم که در داخل جسم موجود زندهی دیگری زندگی میکنیم؛ مانند یک کک که به بدن یک گربه چسبیده باشد. بیایید حداقل برای یک بار هم که شده صحبتهای ایلان ماسک را جدی بگیریم و شاید واقعاً این جهان تنها یک شبیهساز باشد. در واقع، شاید این جهان تنها یک بازی ویدیویی جهان آزاد در سبک MMO است که میلیاردرها نسخهی Ultimate و گران قیمتش را خریداری کردهاند و از مزایای بیشتری نسبت به ما بهرهمند هستند.
البته همانطور که اشاره شد، صحبتهای ما به قواعدی فراتر از قانونهایی که زندگی در زمین به ما دیکته کرده است مربوط میشود و به هیچ عنوان نمیتوان آنها را زاییدهای غیر واقعی از قوهی تخیل پنداشت. در واقع، این موضوع زمانی ترسناکتر میشود که واقعی بودن یا نبودن پدیدههای اطرافمان و حتی تعریف از واقعیت نیز خود به یک سوال دیگر تبدیل میشود. در حقیقت، مقولهی وجودیت بیگانگان، نحوهی تکامل و شکل ظاهری آنها را هرگز نمیتوان به دلیل عدم رویتشان (احتمالی) تکذیب کرد.
برای مثال، قدمت اولین انسانهای مشابه با ما تنها به ۲٫۴ میلیون سال پیش بازمیگردد؛ این درحالی است که عمر زمین ۴٫۵ میلیارد سال و عمر جهان ۱۳٫۷سال است. در نتیجه، شانس دیدن موجودات دیگر توسط انسانها در این دورهی بسیار کوتاه، تقریباً صفر است و انگار که یک سطل از آب اقیانوس برداریم و بگوییم نهنگ و کوسه وجود ندارند، چون در این سطل نیستند و ما آنها را نمیبینیم.
لازم به ذکر است که ما به هیچ عنوان تصمیم نداریم تا یک مقالهی علمی و غیرمرتبط با بازیهای ویدیویی را نگارش کنیم اما، درک محتوای نهچندان جدی و صرفاً سرگرمکنندهی این مقاله شدیداً به فعال بودن قوهی تخیلتان وابسته است و حتماً باید آن قوانین سفت و سخت مختص به زمین را دور بریزید.

حتی تصور اینکه Farcry Primal خود ریمستر بازیای بود که میلیونها سال پیش توسط موجودات دیگری ساخته و تجربه شد و نقش اول آن بازی را انسانها نخستین برعهده داشتند نیز مسخره و مضحک است، اما حتی برای تکذیب این ادعا نیز مدرکی وجود ندارد!
همانند عدم توانایی انسان در تکذیب وجودیت بیگانهها، احتمال زندگی در یک شبیهسازِ همانند بازیهای ویدیویی نیز همواره از نظر دانشمندان ۵۰/۵۰ بوده است و هیچ جواب قطعی برای آن وجود ندارد. در واقع، زمانی که ما میتوانیم از قوهی تخیل خود برای ساختن یک اکوسیستم یا جهان پویا و زنده در بعد دیجیتالی استفاده کنیم، چرا نباید خود ساختهی دست موجودات دیگر در بعدی پایینتر باشیم. البته، فکر کنم با شنیدن این جمله به یاد فیلم Interstellar افتاده باشید اما برای درک بهتر آن لازم نیست راه دوری بروید و کافیست تا به بازی Dreams توجه کنید.
در بازی Dreams، دنیاهای بزرگ و کوچک در اشکال مختلف و با ماهیتهای گوناگون، تنها توسط قوههای تخیل ما بازیبازان ساخته شدهاند که هر کدام از آنها برای خود جهانی پویا دارند و فعل و انفعلاتی در آنها رخ میدهد. در واقع، ما انسانها تنها ۱٫۳ درصد با شامپانزهها تفاوت داریم و توانستیم به ماه سفر کنیم، تلسکوپهای فضایی بسازیم،
سازههای عظیم طراحی کنیم، فیزیک کوانتوم را شرح دهیم و شهرهای مدرن را خلق کنیم. حال تصور کنید که دستهای از موجودات دیگر ۱٫۳ درصد از ما انسانها باهوشتر باشند و تمامی دستاوردهای ما برایشان یک شوخی بیمزه تلقی شود. حال یک سوال مهم پیش خواهد آمد: آنها با قدرت مغزشان چه چیزهایی میتوانند بسازند؟
اما صحبت از فیزیک کوانتوم شد که مثالی مستقیم در بازیهای ویدیویی دارد. در واقع، مکانیزمی با نام Frustum Culling در بازیهای ویدیویی همانند فیزیک کوآنتوم عمل میکند و باعث میشود تا از رندر شدن اشیاهایی که در دامنهی دید بازیباز قرار ندارند جلوگیری شود و در نتیجه، حافظهی رم کمتری توسط آن اشغال شود.
همچنین، با توجه به اینکه درک فیزیک کوآنتوم همچنان حتی از عهدهی بسیاری از دانشمندان نیز برنمیآید، اما میخواهم در مثالی نسبتاً ساده آن را به شما توضیح دهم تا نحوهی عملکردش را با Frustum Culling در بازیهای ویدیویی مقایسه کنید.
در آزمایش دو شکاف، الکترونها از طریق شکافهای موجود در صفحهی مسی به سمت صفحهی حساس به نور شلیک میشوند و معمولاً این عمل به الگویی تداخلی که رفتارهای موج مانند را نشان میدهد منجر خواهند شد. اما اگر این آزمایش توسط ما مشاهده شود، الکترونها ناگهان مانند ذرات ساکن رفتار میکنند و هیچ الگوی تداخلی و موجی ایجاد نمیشود. در واقع، همانطور که پدیدار شدن این امواج به مشاهده شدن آنها بستگی دارد، به لطف Frustum Culling پدیدار شدن اشیاها در محیطهای بازی نیز به مشاهده شدن آنها توسط بازیبازان بستگی خواهد داشت.
برای مثال، اگر یک درخت در جنگل سقوط کند و کسی در اطراف آن نباشد تا صدای افتادن تنهی آن را بشنود، آیا میتوان ادعا کرد که این فرآیند اصلاً هیچ صوتی تولید کرده است یا خیر؟ البته، این موضوع بستگی به آن دارد که حیوانات جنگل را کنترل شده توسط هوش مصنوعی و نه یکی از بازیبازان این بازی MMO جهان آزاد عظیم و نفرین شده قلمداد کنیم.

در تصویر فوق، تفاوت پوشش گیاهی در دامنهی دید بازیباز و خارج از آن را مشاهده میکنید که به لطف مکانیزم Frustum Culling رخ داده است. این موضوع دقیقاً همان فیزیک کوآنتوم است و لازم نیست برای درک این علم پیچیده راه دوری بروید!
در واقع، تمامی این فرضیهها و نظریهها پس از خطور کردن سوال “آیا UFOها وجود دارند یا خیر؟” به ذهنم برایم ایجاد شدند. البته، وجود آنها چندین بار در رسانهها توسط منابع رسمی تایید شد اما فکر کنم که برای جلوگیری از تشویش اذهان عمومی، هیچگاه به صورت موشکافانه به آنها پرداخته نشد.
حال، اگر این UFOها کسانی باشند که در حالت Spectator به نظارهی ما نشستهاند چه؟ البته، من بعید بدانم آنها بیگانگان باشند؛ چرا که در صورت حرکت با سرعت نور، نرخ فریم جهان ما به صفر میرسد و در صورت حرکت با بیش از سرعت نور به کلی قاعدهی نرخ فریم جهان هستی بههم میریزد و تصاویری که مشاهده میکنند با نرخ فریم منفی و به سمت گذشته خواهد بود. بله، درک فیزیک کوآنتوم و نحوهی عمل و عکسالعمل حرکت با سرعت نور توسط بازیهای ویدیویی نیز میسر است و لازم نیست کتابهای ضخیم را بجوید!
در مجموع، سازندگان بازیهای ویدیویی هنوز فاصلهی زیادی با خلق دنیاهایی باورپذیر دارند و طیف کاملی از احساسات و رفتارهای انسانی هنوز در قالب هوشمصنوعی قابل پیادهسازی نیست اما، میتوان ادعا کرد که تاکنون تغداد بسیار زیادی از الگوهای جهان واقعی در مقیاسی کوچکتر توسط توسعهدهندگان به بازیها راه پیدا کردهاند و آنها هر روز در حال دستیابی به تکنیکی جدید برای خلق دنیاهایی باورپذیرتر هستند و بدون شک روزی این مسیر به نقطهی اوجش خواهد رسید.
در واقع، همین الان ما در حال زندگی در یک بازی جهان آزاد اول شخص MMO هستیم که از زمان ورودمان به بازی به سطوح مختلف دست یافتهایم. برخی از بازیبازان ناگهان با مشکلاتی نظیر برق و اینترنت ضعیف دست و پنجه نرم میکنند و برخی دیگر در حال لذت بردن از خرید آیتمهای درون برنامهای هستند. در نهایت این سوال برای من پیش میآید که اگر تمامی توهمات ما صحیح باشند، چه کسی این بازی را با چنین جزئیاتی ساخته است؟ (احتمالاً راکستار!)